آرنیکاآرنیکا، تا این لحظه: 16 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

دخترم ، همه زندگی ما

جشن پیش دبستانی

عزیز دلم  هفتم آذر 92 توی پیش دبستانی تون جشنی بود که طی اون کاردستی های قشنگتون رو به نمایش می گذاشتند ، همه اون وسایلی که روزی از من طلب می کردی از شونه تخم مرغ و رول خالی دستمال توالت گرفته تا کاموا و چوب بستنی همه و همه حالا تبدیل به کاردستی های قشنگی شده بود که کاملا مشخص بود کار دست خودتونه اینم نقاشی قشنگ دخترم توی این جشن و کاردستی دختر نازم با شونه تخم مرغ     و شیطنتهای کودکانه   عکسهایی که با دوستات گرفتی آرنیکا و غزل و اینم دلناز جون نقاش و آخر این جشن هم آتیش بازی داشتین که خوراک شما بچه ها بود   و البته علاقه شدید...
9 آذر 1392

عکسهای جا مانده

  عزیز دلم از اونجاییکه خیلی وقته برات چیزی ننوشتم یه سری از اتفاقات و عکسهای زیبات جا مونده بود که توی همین پست برات می گذارم یه روز بی هوا شروع کردی به خوندن آیت الکرسی فقط خدا از احساس من توی اون لحظه خبر داره از خوشحالی اینکه دختر نازم این آیه رو بلده اشک توی چشمام جمع شد ، می دونی که این آیه یکی از سخت ترین آیات قرآن جهت حفظ کردنه و از همین رو باعث تقویت حافظه میشه و من خوشحالم که دخترم گامی در جهت حفظ قرآن و تقویت حافظه اش برداره ، دلم می خواد سر یه فرصت مناسب کلاس قرآن هم بگذارمت امیدوارم که توفیق حاصل بشه            این عکس رو هم توی خانه بازی بهشت کودک ازت گرفتم با یزدان ...
8 آذر 1392
1